دلایل اشاره اردوغان به کشتار علویان در دوران آتاتورک
تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۹۹۹۹۷
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این روزها یک بار دیگر٬ موضوع علویان در ترکیه مورد توجه قرار گرفته است. از کشیدن خطوط و علامتهای تهدیدآمیز بر منازل برخی علویان ساکن ازمیر گرفته تا توجه داوود اوغلو رهبر حزب آینده به حقوق علویان و همچنین طرح مجدد موضوع کشتار کردهای علوی در درسیم.
کشتار درسیمجمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳ میلادی تاسیس شد و در سال ۱۹۲۵ میلادی٬ شیخ سعید پیران رهبر کردهای شافعی دیاربکر٬ قیامی را علیه دولت آتاتورک آغاز کرد که ظرف مدتی کوتاه سرکوب شده و شیخ سعید و برخی از افراد خانواده او در برابر مسجد دیاربکر به دار مجازات آویخته شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱۲ سال بعد از قیام شیخ سعید٬ یعنی از اواخر سال ۱۹۳۷ تا اوایل سال ۱۹۳۸ میلادی (یعنی همان سالی که آتاتورک درگذشت) ٬ در منطقه کوهستانی درسیم در ترکیه٬ قیام دیگری روی داد. قیامی که رهبری آن بر عهده سید رضا درسیمی٬ رهبر کردهای علوی زازا بود.
در قیام سید رضا٬ صبیحه گوکچه دختر خوانده آتاتورک که خلبان بود٬ علویان زازا را بمباران کرد و در حملات زمینی نیز علاوه بر آن که صدها تن از آنان در چند غار و دره کشته شدند٬ هزاران زن و دختر نیز برهنه در کوه و بیایان رها شدند. شمار قابل توجهی از آن دختران و زنان٬ در سرما و گرسنگی جان خود را از دست دادند و بعضی نیز به شهرها رسیده و به عنوان خدمه در خانههای مردم به کار گرفته شدند.
تاکنون چندین کتاب پژوهشی در مورد سرنوشت دختران درسیم نوشته شده است. وضعیت آنها بسیار اسفناکتر از تراژدی دختران قوچان در ایران بود. سید رضا نیز اعدام شد و پس از آن٬ دولت٬ فشار بسیاری بر علویان اعمال کرد و نام درسیم نیز به تونجلی تغییر یافت.
حزب جمهوری خلق٬ متهم شماره یکپس از انحلال نظام خلافتی و سلطنتی عثمانی و تاسیس نظام جمهوری در ترکیه٬ ساختار حکومت به شیوه تک حزبی اداره میشد و آتاتورک به این منظور حزبی به نام «حزب جمهوری خلق» (CHP) تاسیس کرده و رهبری آن را بر عهده گرفت و شخصاً رئیس جمهور شد و تا زمان مرگ این پست را در اختیار داشت. حالا حزب جمهوری خلق به این متهم شده که در دوران نظام تک حزبی٬ دولت برآمده از این حزب جنایات فراوانی مرتکب شده و سران کنونی٬ باید بابت آن اقدامات٬ عذرخواهی کنند.
کردها٬ علویان و اسلامگرایان٬ از مهمترین گروههایی هستند که از سوی حزب مزبور مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند.
اردوغان و طرح مجدد موضوع کشتار درسیمحالا و ۸۰ سال پس از آن مقطع تاریخی٬ دو اتفاق مهم روی داده است:
۱. حزب کمونیستی وطن٬ رسماً خواستار آن شده که شیخ سعید پیران و سید رضا درسیمی به عنوان دو خائن و مزدور انگلیسی معرفی شده و مجسمههای آنان از بین برود.
۲. رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در مراسم جوایز ادبی نجیب فاضل٬ از حزب جمهوری خلق خواسته٬ با واقعه تاریخی «درسیم» رویارو شده و از ملت عذرخواهی کند.
آیا اردوغان به دنبال حقوق علویان و کردهای زازا است؟نخستین سوالی که در خصوص چرایی و دلیل مواضع اردوغان به ذهن میرسد٬ این است که آیا او واقعاً میخواهد حق به حقدار برسد یا هدف سیاسی دارد؟
برای پاسخ به چنین پرسشی میتوان به این چند بند اندیشید:
۱. اردوغان برای توصیف کشتار کردهای علوی در دوران آتاتورک در درسیم٬ صرفاً عبارت کلی «واقعه درسیم» را بر زبان آورده و از به کارگرفتن دو واژه «کُرد» و «علوی» ٬ پرهیز کرده است.
۲. اردوغان از حزب جمهوری خلق خواسته که یک دهم جرات حزب عدالت و توسعه را داشته باشد و با تاریخ رویارو شده و از «ملت» عذرخواهی کند.
۳. اردوغان در سال ۲۰۱۱ میلادی٬ به عنوان نخست وزیر ترکیه بابت کشتار درسیم از مردم عذرخواهی کرد، اما بعد از آن هیچ اقدام خاصی انجام نداد. به عنوان مثال حتی حاضر نشد نام قدیمی درسیم را به این استان بازگرداند.
۴. اردوغان خواستههای گروهها و فدراسیونهای متولی امور آیینی علویان را نپذیرفته و حاضر نشد برای آنان خانه دینی موسوم به «جمخانه» تاسیس کند و فقط حاضر شد پروژهای را امضا کند که در آن در حیاط برخی مساجد ساختمان کوچکی نیز برای علویان ساخته شده بود. این در حالی است که علویان خواهان آن بودند که مراکز عبادی مستقل داشته باشند و هزینه آب و برق این مراکز٬ مانند مساجد از جیب دولت پرداخت شود.
۵. با وجود آن که اردوغان از حزب جمهوری خلق خواسته که به خاطر موضوع کشتار در درسیم از ملت عذرخواهی کند٬، اما هیچ اشارهای به کشتار وسیع علویان در دوران عثمانی نکرده و هکذا در مورد وقایع تاریخی مرتبط با ارامنه نیز٬ توضیح خاصی ارائه نداده است.
با توجه به ۵ بندی که به آنها اشاره رفت٬ چنین به نظر میرسد که باز هم پای یک مساله سیاسی و حزبی در میان است و اردوغان کاری به مطالبات علویان ندارد، فقط میخواهد به حزب مخالف حمله کند.
حزب جمهوری خلق چه خواهد کرد؟کمال کلیچدار اوغلو رهبر کنونی حزب جمهوری خلق در سال ۱۹۴۸ میلادی در روستای باللیجا از توابع شهرستان کوچک نظمیه در استان تونجلی یا درسیم به دنیا آمده و پدر و مادر او هر دو کُرد زازا و علوی هستند.
اما خود او هیچگاه در مصاحبهها و سخنرانیهایش٬ خود را کُرد٬ زازا یا علوی قلمداد نکرده و خود را «ترک اوغلی ترک» میداند. زمانی که کلیچدار اوغلو به دنیا آمده٬ تنها ۱۰ سال از کشتار علویان درسیم سپری شده بود و در آن دوران (و حتی در حال حاضر) علویان ناچار شدند برای در امان ماندن از حملات در جمخانه و مراکز عبادی خود٬ در کنار تمثالهای منسوب به امام علی (ع) ٬ پرچم بزرگ ترکیه و تمثال بزرگی از آتاتورک نیز نصب کنند!
با در نظر گرفتن این موضوعات و با توجه به آن که حزب جمهوری خلق٬ حالا و در آستانه صد سالگی عمر سیاسی و اجتماعی خود٬ یک هویت تثبیت شده کمالیستی و لائیستی و ترکی دارد٬ عذرخواهی به خاطر موضوع کشتار درسیم٬ بسیار بعید و دور از ذهن است.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اخبار بین الملل علویان ترکیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۹۹۹۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۳ میلیون دلار برای القای تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه | جعل تاریخ در سریال حشاشین
به گزارش همشهری آنلاین، همانگونه که انتظار میرفت، سریال حشاشین، با حواشی متعددی که رقم زد، نتوانست به اثر درخور و ماندگاری در حافظه مردم کشورمان تبدیل شود. سریالی که در زمان تولید، با سروصداهای بسیاری همراه شد و عنوان یکی از پرهزینهترین تولیدات جهان عرب را از آن خود کرد.
این سریال، ماه رمضان امسال، از یکی از شبکههای اصلی مصر به روی آنتن رفت و در آن کشور نیز واکنشهای متفاوتی را به خود دید. سابقه تاریخی چنین کارهایی، این شائبه را تقویت میکرد که با توجه به فضاسازی فرقهای داستان، باید در انتظار کژراهههای روایی بود علیالخصوص آنکه ایران، ابژه این داستان بود و نمیتوانستیم بپذیریم که کشوری مانند مصر، داستانی در مسیر روایت دقیق و متقن تاریخی از ما داشته باشد.
ساختار مشوش روایت و البته بزرگنماییهای اغراقآمیزی که میخواست این باور را به مخاطب الصاق کند که ایرانیها، پدر داعش هستند، بهاندازهای ناشیگرانه بود که با یکبار تماشای صرف چند قسمت از سریال، میشد بهراحتی متوجه آن شد. حشاشین هرچقدر که در زمینه ساختار حرفهای سریالسازی، الکن است و بویی از استانداردهای سریالسازی جهانی نبرده اما در زیرلایه، به شکلی دقیق، فراتر از رویه ظاهری آن که ایرانستیزی است، نوعی شیعهستیزی را در پیش گرفته است.
طبیعی است که در پرداخت داستانهایی با مضمون فرقههای سیاسی، یک تصویر ظاهری از المانهای آن فرقه ساخته میشود و یک تصویر نیز در زیرلایه مورد نظر است تا توطئهها و منویات حقیقی آن فرقه، به دور از تمایلات سورئالیستی، زمختی خود را نشان دهد. به همین دلیل، حشاشین در شکل ظاهری، به ایرانستیزی روی آورده و زیر پرچم حسن صباح، وجوه مدیریتی ایرانیان و تمایل به کشورگشاییهایی که دارد را مورد نقد قرار داده است بنابراین همین نقد خزنده نمیتواند مخاطب را مجاب کند که با یک روایت درست و تاریخی مواجه بوده است.
اینکه تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه نسبت داده شده تا جزءنگریهایی که مبتنی بر رجعت به کتاب خدا و پیامبر به جای امام و ولیفقیه است، نمونههایی از جنگ روایتی است که این سریال در خدمت به شیعهستیزی انجام داده است
در پسزمینه اما هدف فیلم کلانتر است که خوراک مویرگی مکفی در جهت اقناع مخاطب را دارد و آن، گرفتن انگشت اتهام جنایتهای تاریخی به سمت شیعه بوده است. از جریان داشتن عباراتی چون سر مار را باید زد که به تائید سریال، از آن زمان در مورد حاکمان ایران عنوان شده و امروز نیز شنیده میشود تا بهرهمندی از پرچم سیاه برای فرقه که تداعیکننده پرچم داعش است و البته آکسانهای متعدد بر روی این گزاره که باید با رهبرانمان مشورت کنیم، بهخوبی موید این مورد است. اینکه تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه نسبت داده شده تا جزءنگریهایی که مبتنی بر رجعت به کتاب خدا و پیامبر به جای امام و ولیفقیه است، نمونههای دیگری از جنگ روایتی است که این سریال در خدمت به شیعهستیزی انجام داده است.
فارغ از این محتوای عجیب و آشکار، سریال، متناسب با هزینهکرد و پروژه تبلیغاتی بزرگی که داشته، دستاورد فنی نداشته است. حشاشین را نمیتوان یک سریال مبتنی بر استاندارد روز این حوزه دانست. کارگردانی بهواسطه تشتتهای میزانسن، چندان قابلقبول نیست و بازی بازیگران، بیرونزدگیهای فراوان دارد که مخاطب را میآزارد.
مجموعه تمام این عوامل سبب شده تا حشاشین، با ساختار جعل تاریخ، موجودیت داشته باشد و این مهم، نه مبتنی بر سندیت واقعی است و نه میتواند برداشتی آزاد از یک برهه تاریخی قلمداد گردد. افراطگری در جعل تاریخی حوادث به اندازهای زیاد است که مخاطب عام نیز متوجه این میزان عداوت شده و به همین دلیل ارتباط چندانی با آن نمیگیرد.
این سریال، نمونه بارز آثاری است که علیرغم تزریق حدود ۱۳ میلیون دلار، نتوانسته آن اثرگذاری اعتقادی و سیاسی را بر روی مخاطب خود داشته باشد. در دنیای امروز، بیشترین میزان تاثیرگذریهای اینچنینی، از مجرای مواجهه نرم و زیرپوستی صورت میگیرد حال آنکه حشاشین بهواسطه عدمبرخورداری از استانداردهای لازم محتوایی و بصری، نتوانسته مخاطب خود را تحتتاثیر قرار بدهد و به همین دلیل، با استقبال قابلتوجهی از سوی مردم خاورمیانه مواجه نشد.
در ایران نیز این سریال از سوی یک سکوی مطرح و دو سکوی کمتر شناخته شده شبکه نمایش خانگی ارائه شد که با توجه به نظارت پسینی در مورد تولیدات خارجی، خیلی زود بساط این سریال از تمامی پلتفرم ها حذف شد. سریالی که در ایران نیز همپای منطقه، دیده نشد و نتوانست تاثیرگذرای ولو حداقلی هم داشته باشد.
کد خبر 848782 منبع: ایرنا برچسبها خبر مهم فیلم و سریال خارجی